الهی تو دوستان را به دشمنان می نمایی ،درویشان را غم اندوه دهی.درمانده کنی و خود درمان کنی.
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی خود را از همه به تو وابستم ، اگر بداری ترا پرستم و اگرنداری خود پرستم. نومید مساز بگیر دستم.
الهی ای دور نظر و ای نیکوحضر و ای نیکوکار نیک منظر،ای دلیل هربرگشته و ای راهنمای هر سرگشته ،
ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده ی هرآواره ، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده ، دست ما گیر ای
بخشنده هر بخشاینده.
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد ، یار آن دارد که چون تو یاری دارد ، او که در هر دو جهان تو را دارد
هرگز کی تو را بگذارد.
الهی در سر گریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز، گریستن از حسرت بهر یتیم و گریستن شمع
بهر ناز، از ناز گریستن چون بود این قصه ایست دراز.
الهی یک چند به یاد تو نازیدم ، اینم بس که صحبت تو ارزیدم.
الهی نه جز از یاد تو دل است نه جز از یافت تو جان ، پس بی دل و بی جان کی توان؟
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
مست توام از جرعه و جام آزادم
مرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه وبتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان